برگ پاییزی
برگ پاییزی راهی ندارد
جز سقوط......
وقتی می داند درخت
عشق.....
برگ تازه ای را در دل دارد....
خنجر
عاشق هرکس شدم اوشدنصیب
دیگری
دل به هرکس دادم او هم زد به قلبم
خنجری
من سخاوت دیده ام دل را به هرکس
می دهم
شرم دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده ام
دور زدن ممنوع
تو کلاس آئین نامه مربی پرسید:
کی می دونه کجا دور زدن ممنوعه؟
یکی دستشو بلند کرد و گفت:
تو رفاقت...........
من دیوانه نیستم
من دیوانه نیستم!!!!
فقط کمی تنهایم.
چرا نگاه می کنی؟
تنها ندیده ای؟
به من نخند
من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم
نا چیزند اما همه چیزند
گاهی با یک قطره لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام آسود و آرام می گردد
گاهی با یک کلمه انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری دلی می شکند
مراقب بعضی یک ها باشیم
در حالی که نا چیزند
اما همه چیزند.............
خلاصه از باورهای من!!!
من باور دارم...
که دعوا و جر وبحث دونفر باهم به معنی
این که آن ها همدیگر را دوست ندارن نیست.
و دعوا نکردن دونفر با هم نیز به معنی این که
آن ها همیدگر را دوست دارند نمی باشد.
من باور دارم...
که دوستی واقعی به رشد خود ادامه خواهد داد
حتی در دوترین فاصله ها. عشق واقعی نیز همین طور است.
من باور دارم........
که زمانی زیادی طول می کشد تا همان آدم بشوم که تو می خواهی.
من باور دارم....
که همیشه بایدکسانی که صمیمانه دوستشان دارم
را با کلمات و عبارت زیبا و دوستانه ترک گویم
زیرا ممکن است آخرین باری باشد که آن ها را می بینم.
من باور دارم........
که گاهی هنگامی که عصبانی هستم
حق دارم که عصبانی باشم اما این به
من حق را نمی دهد که ظالم و بیرحم باشم.
l ove you 144
باختی در کار نیست
برای تو
قلبم را ریست می کنم
یا می برم........
یا می میرم......
ok ilove you 144
شارژ
جدید قلبم از طرف کسی که
که شکفت انگیز دوستت داره!!
نا مهربان نیست
گاهی آنکه سراغی از تو نمی گیرد
داتنگترین برای دیدن توست
و
از شکاف چشمانش به نبودنت
خیره می شود
همیشه آنکه تو او را نمی بینی
نا مهربان نیست.....
برو
گفته بودی:
یا تو یا هیچکس !!!
ولی من ساده انگار فراموش
کرده بودم.
که این روزها هیچکس هم برای
خودش کسیست.
کسی حتی مهم تر از من.......
هنوز نیامده ای خداحافظ؟
تقصیر تو نیست
همیشه همین گونه بوده
برو اما من پشت سرت دست نه!!
دل تکان می دهم.
افسوس غرورم
آری این منم این منم همان عاشقی که
بر تو جان می داد
وتو کسی هستی که برای رسیدن به
خوشبختی به روی جسد های بی جان
غرور انسانها قدم می گذاشتی ولی
افسوس...
افسوس که راهت برای رسیدن به
هدفهایت اشتباه بود
افسوس که من برای آدمی مثل تو
غرورم را شکستم
افسوس!!
شکست خورد دل
به قلبم نشستی نگفتم چرا
دلم را شکستی نگفتم چرا
یکی خواب شبهای من را ربود
چو دیدم تو هستی نگفتم چرا.
....
ای دل دیدی که ماتت کردو رفت
خنده ای بر خاطراتت کردو رفت
من گفتم این بهار افسردنیست
من که گفتم این پرستو رفتنیست
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست وهم شکستم داد.
نمی بخشمت
نمی بخشمت!!
بخاطر تمام خنده هایی که از
صورتم گرفتی...
به خاطر تمام غم هایی که بر
صورتم نشاندی...
نمی بخشمت!!
به خاطر دلی که برایم شکستی
به خاطر احساسی که برایم
پر پر کردی...
نمی بخشمت!!
به خاطر زخمی که بر وجودم
نشاندی....
به خطر نمکی که بر زخمم
گذاردی...
نیمکت
نیمکت چوبی کهنه نم گرفته
زیر بارون....
زیر سقف بی قرار شاخه های
بید مجنون
ابر بی طاقت پاییز مثل من
چه بی ستارست..
مثل من شکسته از این نامه های
پاره پارست...
دوستت ادارم دانم که توی دشمن
جانم...
از چه با دشمن جانم شده ام
دوست ندانم!!!
به یاد اون لحظه
یه وقتایی که دلت گرفته
بغض داری آروم نیستی!
دلت براش تنگ شده..
حوصله هیچ کس و نداری!
به یاد لحظه ای بیفت که: اون
همه بیقراری های تو رو دیداما...
چشماشو بست و رفت!
انقدر گفت دورت بگردم ودورم
گشت..........
تا به خودم آمدم دیدم دورم زده
رفته............
آدما می روند
آدما می روند ویادشان می رود بگوید به
کجا؟
آدما می روند .یادشان میروند بر گردند...
کمیت مهم نیست..!!
کیفیت مهمه که توام نداشتی!
فهمیده ام که نفرت هم مثل دیگر
احساسات
مثل عشق قیمت داره
تنفر راهم نباید خرج عرکس کرد......
تمام زندگی ام را میدهم که برگردی
وهمین که برگشتی
بگویم:
دیگر نمی خواهمت گمشو..........
با کسی باش
یه میز هر چقدر که گرون قیمت و شیک وسلطنتی باشه
اگه4تا پایه اش مثل هم و یه اندازه نباشن میز
نمیشه........
کسی رو پیدا کن پایه ات باشه!
با کسی زندگی کن که مجبور نباشی
یه عمر برای راضی نگه داشتنش
فیلم بازی کنی........
تا زمانی که....
خواسته ای از کسی نداری....
خواستنی هستی......!!!!!
بعضی آدما
بعضی ها
هیچ وقت آدم نمی شوند!
در چرخه ی تکامل........
چگونه ظاهر آدم یافتند نمیدونم!
خصلتشان زخم زدن است!
و
خراشیدن روح!
حالا تو بگو
چگونه در کنار چنین گرگهایی....
اگر چنگ در نیاوری!
دوام می یاوری.........!
نهنگ ها
چه غم انگیز است...
سرنوشت ماهی کوچک..
وقتی!
به هوای جفت خود..
به اقیانوس می زند..
و
نهنگ ها........
عاشقش می شوند......!!!
بی مهریت
دلم با عشق تو عاشقترین شد
تمام لحظه هایم بهترین شد
ولی
بی مهریت کار دلم ساخت!!
دل تنهای من
تنهاترین شد.........
عمری
عمری دیوار بودیم و تکیه گاه رفقا!
اکنون نیز خراب شده ایم و خاک پای رفقا!!
بهای دوست نه
از زیبای اوست
نه از دارای اوست
فقط از وفای اوست.................
آرزوهایت مرسی
آتش روشن کردم وعهد کردم تا
خاموش شدنش برایت دعا کنم
تا به آرزوهایت برسی و میدانم به آنچه می خواهی
میرسی چرا.......
که من هربار یک هیزم به آتش اضافه میکنم!!
دستانم تشنه
دستانم تشنه دستان توست
شانه هایت تکیه گاه خشتگیهایم
با تو می مانم
بی آنکه دغدغه فردا داشته باشم
چون میدانم فردا بیش از امروز
دوستت خواهم داشت.
تا تو هستی وغزل هست دلم تنها
نیست.
محرمی
چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست.
بخشش درسته؟
وقتی یه بار از یکی نفر ضربه می خوری
درست مثل!!!
این می مونه که با ماشین بهت زده
و داغونت کرده.
ولی وقتی می بخشیش!!
درست مثل!!
این می مونه که بهش فرصت دادی تا
دنده عقب بگیره و
دوباره از روت رد بشه
تا
مطمئن بشه چیزی ازت نمونده.........
احساس خوب
احساس خوبیه یه نفر دلتنگت باشه.
احساس بهتر اینه که یک نفر عاشقت باشه.
اما بهترین احساس
وقتیه که یک نفر هیچ وقت
فراموشت نکنه.
کوشه ای ازمعنی عشق
عشق یعنی اشگ تو به قنوت
خواندنش با نام غفار الذنوب
عشق یعنی چشمها هم در رکوع
شرمگین از نام ستار العیوب
عشق یعنی سر سجود ودر سجود
ذکر یارب یارب از عمق وجود.
.............................
آنچه که هستی هدیه خداست به تو
آنچه که میشوی هدیه توست به خداوند
پس بی نظیر باش
نفهمید
دستهایم برایت شعر می نویسم
اما تو هرگز نخواهی خواند
آتش عشق در چشمانم غوطه ور
می زند ولی
توهرگز نخواهی دید
نه تو هرگز مرا نخواهی فهمید
و
من با این همه اندوه از کنارت خواهم
گذشت.
وباز تو درک نخواهی کرد.
کاش می شدعشق را تصویر کرد
کاش می شد عمر را تکثیر کرد
روی این گهواره نا مهربان
کاش می شد زندگی ترسیم کرد.
زندگی.......
زندگی راز بزرگی ست که در ما جاری است.
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست.
زندگی وزن نگاهی ست که در خاطره ها می ماند.
شاید این حسرت بیهوده که در دل داری شعله گرمی امید
تو را خواهد کشت.
زندگی درک همین اکنون است.
زندگی شوق رسیدن به همان فردائیست که نخواهد آمد....
تو کنارم باش
خدایا!
شاهد تنهاییم باش
بین غم ها تنها ناجی ام باش
پر پرواز من دریست بسته
تو بگشا و در آزادی ام باش
اسیر موج های تند خشمم
تو آرام دل دریایی ام باش
یادمان باشد
یادمان باشد:
وقتی کسی را به خودمون
وابسته کردیم!
در برابرش مسئولیم...
دربرابر اشگهایش..
شکست غرورش.
لحظه های شکستش در
تنهای ولحظهای بی قراریش..
واگر یادمان برود!!
در جای دگر سرنوشت
یادمان خواهد آورد.
و
این بار ما خود فراموش
خواهیم شد!!!
زنده باد
زنده باد کسی که میدونه اخلاقت خیلی بده
میدونه اعصاب نداری
میدونه حوصله نداری
میدونه بیتابی بی دلیل
اما باز میگه
میدونم حالت خوب نیست
اما هنوز مثل روز اول میخوامت!
...............................................
آدما عشقشو یادش نمیره!
فقط یاد میگیره راجبش کمتر حرف بزنه..
بهش گمتر فکر کنه...
دلش کمتر بگیره!!!
خداحافظ
خداحافظ
پیام من
کلام من
خداحافظ تو ای تنها سلام من
خداحافظ طلوع من غروب من
خداحافظ تو ای محبوب خوب من
گفتی خداحافظ
گفتی نمی خواهی مرا؟ باشد نخواه
اما ای کاش می گفتی چرا؟
از دست دادمت به راحتی یک نفس
به آسانی یک پلک سخت ست
ولی انگار باید بگویم
خداحاف ظ
ای تمام آن چه دارای ام بودی
در این روزگار سخت.
خداحافظ............................
چه تنها شده ام
دیرگاهیست که تنها شده ام
قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است
باز هم قسمت غم شده ام
دگر آئینه ز من با خبر است
که اسر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم
همدم سردی یخ شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید
تا نبینم که چه تنها شده ام
بیا باهم باشیم
با هم باشیم نه یک سال...
بلکه یک عمر.........
بگذار آوازه ای با هم بودنمان
چنان در شهر بپیچد
که رو سیاه شوند آنان که
بر
سر
جدایی مان شرط بسته
بودند....
دنیا بر سر جنگ داره
آفتاب پرید عشق هم پر کشید
خسته شدم غم اشگم من از حد گذشت
دلم از غصه درد اومده دنیا بر سر جنگ اومده
دوست این همه پ از درد نشو
عمر پر از عشق میخوام
عاشق عشق من عاشق دیونه بدونین منو
دنیا رحمی بکن
دنیا بر سر جنگ داره
نگاه
این روزهادوباره نگاه میکنم به آسمان وریزش باران....
دوباره نگاه میکنم به تو...به خودم.....
به زمین بوسه میزنم.....
دوباره اتفاقی دردلم افتاده است........صدای ندایی مرا میخواند........پروانه شدم گردعظمتت!!!!!
به روزم....منتظر نگاه قشنگت.....
این دوست ما به یاد یه نفر اینو گذاشت
خوب میدانم!
تقدیر را بهانه کرده اند برای نرسیدن من به تو...
باور کن هیچ مانعی نیست؛
فقط به گمانم...
شاید هنگام نگارش تقدیرمان
خدا عطسه کرده باشد!
همین...
نیامد
به آمـــدنــــــتـــــ
که دیـــــگــــر امیــــدی نیــــســـت ،
فـــقـــط
مـــــن را پـــس بفرســــتـــــ ..
عشق بازم تو دوست عزیز
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ...
چون به قلب همدیگه زخم زدن ...
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ...
چون زمانی عاشق بودن ..
تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن
بازم تو دوست عزیز>>>>>>مرسی
و من حس میکنم که یک بادم
یک باد سرد،
که قسمتی از خودش را
جا گذاشته است؛
در دوردست ها.
و هر روز
قسمتی را
جا میگذارد
روی دستان خیس از اشک یک دوست
یا نفسهای سنگین شده از خشم..
من حس می کنم که یک بادم
و گاهی پرواز میکنم،
برای خاطر بالهای یک قاصدک..
و برگها را بازی میدهم،
تا نگاهی بدرخشد
و تلالو رخت بسته از آسمان
در معصومیت بادبادکی کاغذی پدیدار گردد..
و من حس میکنم که یک بادم
بادی گرم؛
که از فرط عشق، تب کرده است..
دعایم کن!!!
سلام می کنم بر تو ...
بر تو که می خوانی
مرا ...!
قلبم را ...!
آه نکش ای مسافر همیشگی ...
این صفحه پر از درد است ...
اما تو ...
آه نکش دردهایم را ...!
فقط به رسم رفاقت
به حرمت شعرهای خوانده شده ام که بر دلت نشست
دعایم کن...!
دعایم کن مهربان!
دردیست مرا که میدانم استجابتش به دعای توست!""دعـــــــایم کــــن""
اینم از طرف تو دوست عزیز
سخته عاشق باشی ولی هیشکی ندونه اشکاتو
زودی پاک کنی
کسی نفهمه سخته دوسش داشته باشی
ولی ندونه
سخته نگاهش بکنی
اما نخونه قشنگی عشق که میگن شاید همینجاست
تو اونو دوست داشته باشی شاید خدا خواست
سخته به قربون چشاش بری تو رویا قدم قدم گریه کنی
کنار دریا سخته همش تو فکر باشی شاید نخوادت کـوتـاه
مـی گـویـم " دوسـتتـــ دارمـــ " اما . . . . . . . از دوست
داشـتـنـت ، کـوتـاه نـمـی آیم.."
میروم اما به یه نحو دیگه
دیگراز این شهــر…
میخــواهم سفــر کنــم…
چمــدانم را بسته ام…
اگر خـــدا بخواهــد امــروز میـــروم…
نشسته ام منتظــر قطـــار…
اما نه در ایستـــگاه…
نکته ای شعر برای زن
برای زن که نباید زیاد شعر نوشت ،
باید برایش مدام شعر خواند .
مهم نیست که شعر مال او باشد یا نه ،
زن دوست دارد معشوقش برایش شعر بخواند
و وقتی در شعر حرفی از بوسه می آید اورا ببوسد ،
وقتی حرفی از گیسو باشد موهایش را نوازش کند
و اگر کار شعر به جدایی کشید ، محکم دست زن را بفشارد و بگوید :
اما من که تورو تنها نمیزارم …
زخم
خــدایا دیـــــدی ...؟!!
کلی بـــــاران فرستادی ،
تا این لکه ها را از دلـــم بشویی ... !!!
من که گــــفته بودم لکه نیست ... !!!
زخــم اســــت ...
هوای تو
تــَمام هوا رابو می کشم
چشم مـی دوزم
زل مـی زنم…
انگشتم را بر لبان زمیـن مے گذارم:
” هــــیس…!!!
مـی خواهم رد نفس هایش بـﮧ گوش برسد…!”
اما…!
گوشم درد مـی گیرد از ایـن همـﮧ بـی صدایـی
دل تنگـے هایم را مچالـﮧ مـی کنم و
پرت مـے کنم سمت آسمان!
دلواپس تو مـی شوم کـﮧ کجای قصـﮧ ما سکوت کرده ایـی
کـﮧ تو راه نمی یای
http://www.shahramlove.loxblog.com/
تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان شهرام
عشقی و
آدرس
shahramlove.LXB.ir
لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.